یه چندروزی نبودم
دخی خاله جونم از تهران با همسرش اومده بود پیششون بودم
از خاطرات این چند روز
رفته بودیم کوهسنگی
ساعت ۱ خیلی خوابم میومد
به شوهرخالم میخواستم بگم ماشینتون یخچال داره
گفتم یخچالتون ماشین داره
یه چندروزی نبودم
دخی خاله جونم از تهران با همسرش اومده بود پیششون بودم
از خاطرات این چند روز
رفته بودیم کوهسنگی
ساعت ۱ خیلی خوابم میومد
به شوهرخالم میخواستم بگم ماشینتون یخچال داره
گفتم یخچالتون ماشین داره